به نام خدا
الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون
هجرت یعنی از خود به خدا رسیدن ،یعنی از انسانیت به آدمیت گرویدن.هجرت یعنی دستان مهربان تو ومن به سوی دستان نیازمند دیگران.
هجرت یعنی ابتدا و انتهای عشق ،هجرت برای من چیزی شبیه معجزه است
می دانی چرا؟
چون هر حرفش برای من معنایی به وسعت اقیانوس دارد.به تو هم می گویم .این
بار تفکیک عشق را با هم گام به گام پیش می رویم و از هفت خوان وجود گذر
می کنیم تا در نهایت من و تو، ما شویم.
خوان اول :طا،طنین عرش کبریا گوش کن این بار تو را می خواند،وحی به سوی توست باور کن رسول تویی.
خوان دوم :راء،رهروان راه عشق شمایید که اجابت نموده اید آری کسی که رسول الله است باید قدم در جاده بی انتهای عشق بگذارد .
خوان سوم :حاء ،حکایت سکوت و درد چشمان شسته به باران مهر شما بیش از همه دردها را می بیند و تنها گوش شماست که سکوت را می شنود پس بگویید آنچه را می شنوید و می بینید که انما انت منذر.
خوان چهارم :هاء،همه برای هم به سوی نور دست در دست هم آماده گذر از تاریکی محض رو به سوی بی انتها نور ازلی ولی این بار تنها نه به خاطر خودمان بلکه برای دیگران .
خوان پنجم :جیم ،جمال روی یار هر گاه گذر کردی بدان جمال روی یارت را خواهی یافت و چشمانت به دیدارش منور خواهد شد.
خوان ششم:راء،رها شدن ز بند غم ،آنگاه احساس خواهی کرد که تمام غم هایت را به اشاره ای از وجودت زدوده است و تو تهی تهی ،مست مست ،مشعوف مشعوف در پی یافتنی .
خوان هفتم :تاء،تلا لوظهورآن دم که تو خوان هفتم رسی جستجو پایان می پذیرد. و نشانه های تجلی ظهور کم کم هویدا می گردد.و تو این بار میان سیلی از آدم ها غرق می شوی .گویی نبوده ای آری تو دیگر قطره نیستی . دریایی .
حالا دیدی که هجرت چیزی شبیه معجزه است ،معجزه رسول بودنت ،اکنون وقت آن است که معجزه ات را آشکار سازی و رسالتت را به اتمام . اما یادت باشد که تو رسول عشق و محبتی پس جز به اخلاص مرو بر در دوست.